عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ و آدرس peyman021.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 102
بازدید کل : 9379
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 34
:: کل نظرات : 16

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 26
:: باردید دیروز : 14
:: بازدید هفته : 26
:: بازدید ماه : 102
:: بازدید سال : 370
:: بازدید کلی : 9379

RSS

Powered By
loxblog.Com

♥♥♥پسرک تنها♥♥♥

چشمانو وا نکن..
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 16:52 | بازدید : 345 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

چشماتو وا نکن اینجا هیچی دیدن نداره

صدای سکوت لحظه ها شنیدن نداره

توی آسمونی که کرکسا پرواز می کنن

دیگه هیچ شاپرکی حس پریدن نداره

دستای نجیب باغچه خیلی وقته خالیه

از تو گلدون گلای کاغذی چیدن نداره

بذا باد بیاد تموم دنیا زیر و  رو بشه

قلبای آهنی که دیگه تپیدن نداره

خیلی وقته قصه ی اسب سفید کهنه شده

وقتی که آخر جاده ها رسیدن نداره

نقض قانون آدم بزرگا ، جرمه عزیزم

چشاتو وا نکن اینجا هیچی دیدن نداره



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باز من تنها شدم
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 16:50 | بازدید : 354 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد

بی گمان من می شوم بازنده و او می برد

اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا

عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد

آنقدر تلخم که هر کس یک نظر می بیندم

ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد

من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد

عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دوراندیشی
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 16:45 | بازدید : 379 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )
 
کودکی ازجمله ی ازادگان____________________________رفت برون با دوسه نمرادگان

پای چو درراه نهاد آن پسر____________________________پویه می کرد ودرآمد به سر

پایش ازآن پویه درآمد زدست__________________________مهردل ومهره ی پشتش شکست

شد نفس آن دوسه,هم سال او_______________________تنگ تراز حادثه ی حال او

آن که ورا دوست ترین بودگفت_______________________دربن چا,یش بباید نهفت

تانشود راز چوروزاشکار_____________________________تانشویم از پدرش شرمسار

عاقبت اندیش ترین کودکی_______________________دشمن اوبود از ایشان یکی

گفت:<<همانا که درین همرهان___________________صورت این حال نماند نهان

چون که مرا زین همه دشمن نهند__________________تهمت این واقعه برمن نهند

زی پدرش رفت و خبر دارکررد_________________________تاپدرش چاره ی آن کار کرد

هرکه دراو جو,هردانای است ________________________برهمه چیزیش توانای است

دشمن دانا کم غم جان بود__________________________ بهترازان دوست که نادان که نادان بود



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دوراندیشی
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 16:45 | بازدید : 361 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )
 
کودکی ازجمله ی ازادگان____________________________رفت برون با دوسه نمرادگان

پای چو درراه نهاد آن پسر____________________________پویه می کرد ودرآمد به سر

پایش ازآن پویه درآمد زدست__________________________مهردل ومهره ی پشتش شکست

شد نفس آن دوسه,هم سال او_______________________تنگ تراز حادثه ی حال او

آن که ورا دوست ترین بودگفت_______________________دربن چا,یش بباید نهفت

تانشود راز چوروزاشکار_____________________________تانشویم از پدرش شرمسار

عاقبت اندیش ترین کودکی_______________________دشمن اوبود از ایشان یکی

گفت:<<همانا که درین همرهان___________________صورت این حال نماند نهان

چون که مرا زین همه دشمن نهند__________________تهمت این واقعه برمن نهند

زی پدرش رفت و خبر دارکررد_________________________تاپدرش چاره ی آن کار کرد

هرکه دراو جو,هردانای است ________________________برهمه چیزیش توانای است

دشمن دانا کم غم جان بود__________________________ بهترازان دوست که نادان که نادان بود



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می خواهم برایت بنویسم :
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 16:35 | بازدید : 322 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

می خواهم برایت بنویسم

اما مانده ام از چه چیز و از چه کسی بنویسم

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی

یا از خود که چون تک درختی در کویر خشک مجبور به زیستن هستم

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود

یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم

از چه بنویسم ؟

از دلم که شکستی

یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد

ابتدا رام شد ، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد

از چه بنویسم ؟

از قلبی که مرا نخواست یا قلبی که تو را خواست

شاید هم

اگر در دادگاه عشق محاکمه بشوم دادستان تو را مقصر نداند

و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه وابستگی ها بریدم

تا تو را داشته باشم

به نوعی گناهکار شناخته شوم

نه ! نه!

شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند

که هیچ وقت مرا ندید 

یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود

عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود

و تو معنای" دوست داشتن" را درک کنی

اما هیهات

که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی

از من بریدی و از این آشیان پریدی

ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود

ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم

ای کاش از همان ابتدا بی وفایی و ریا کاری تو را باور داشتم

انتظار باز آمدنت بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شد

و علتی برای چشم به راه دوختن

و از آتش غم سوختن و دیده به در دوختن

اما امشب می نویسم

تا تو بدانی که دیگر با یاد آوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک نمی شود

چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم

امشب دیگر اجازه نخواهم داد

که قدم به حریم خواب ها و رویاهایم بگذاری

چون این بار " من " اینطور خواسته ام

هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم

و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را

باور کن

که دیگر باور نخواهم کرد عشق را

و دیگر باور نمی کنم محبت را

و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشق تنها
جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 12:21 | بازدید : 373 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

پیمان بارمحمدی و علی یارمحمدی و سبحان یارمحمدی
































































همه تنهای هستن                                                  یکی ام پیمان تنها است

 



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
خداحافظ بادلی پر از تنهایی
پنج شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 23:14 | بازدید : 206 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

تا جنون فاصله ایی نیست، از اینجا که منم ...

با سلام خدمت همه عزیزان سلام من به تمام دوستانی که چه تو لینکدونی من بودند چه اونایی که نبودن و به من لطف داشتند ..

این پست آخرین  پست منه تا ... ( معلوم نیست شاید برای همیشه  این دنیای مجازی رو ترک کنم )

حقیقتش نمیدونم چطور از تک تک شما تشکر کنم خیلی به من لطف داشتید همیشه هم نوای دلم بودید با اشعاری که می گذاشتم ...

همتون رو دوست دارم  و از خدا میخوام که همیشه نگه دارتون باشه و حاجتاتون رو برآورده کنه .

از تمام دوستان عزیزی که تو لینکدونی من هستند تشکر میکنم ممنونم برای همه چیز.

 

 

باور نکردی
باور نکردی که سکوت
همان حرف نگفته
همان نگاه مشتاق و پرپر
همان التهاب دیدار
و همان
همان هایی که هیچگاه
کلمه ایی برایش
متولد نشد
...

سکوت
همه
ء آنهاست ...

باور نکردی
که سالها
با طعم بوسه هایت
نوشتم
با طعم بوسه هایت
خواندم
و با طعم بوسه هایت
نفس کشیدم
...

باور نکردی
که باران
بهانه ایست
، برای تو
که التهاب دریا
در چشم من
همان قرارهای توست
...

و عشق
امان از عشق
عشق
، عشق و باز هم عشق
کلمه ایی که
روسیاهان زیادی را
سپید کرد
...

و همان عشق
ردپایی نگذاشت در تو
اما مرا
خاک ریز کرد
خاک ریز
...

افسوس
باور نکردی
...

دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز
، او
ما را
...
فردا ؟

 


آخرش دل را به دریا می زنم
زندگی را رنگ رویا می زنم
هرچه باداباد،هر جا می رسم
دم ز عشقت بی مهابا می زنم
گر مرا از خود برانی عاقبت
مثل مجنون سر به صحرا می زنم
من از این ساحل نشینی خسته ام
با غمت دل را به دریا می زنم

 

 

 

 

باور کَس نشود قصه ی بیماری دل
تا گرفتار نگردد به گرفتاری دل

من و دل زار چنانیم که شب ها نکنند
مردم از زاری من خواب و من از زاری دل

دل من روز نیاساید از این چشم پر آب
چشم من شب نکند خواب ز بیماری دل

دل گرانم ز غم دهر بیاور ساقی
قدحی چند ز می بهر سبکباری دل

بسکه از زلف تو دلهای پریشان جمعست
شانه را راه درو نیست ز بسیاری دل

چون نگهدارم ازآن رشک پری دل که رفیق
پیش او حد بشر نیست نگهداری دل

 

 

 

بدون هیچ پرسشی
جواب سلامش را دادم
اما افسوس
هنگام رفتن
خدانگهدارش را هم از من
دریغ کرد ...!!

 

با شرمندگی تمام به خاطر این که نتونستم خبرتون بدم و ازتون اون جور که در شان شما هست تشکر کنم موفق باشید همیشه در هر مراحله ای از زندگی هستید ..

التماس دعا در پناه حق یاعلی .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می نویسم شاید برای تو !
پنج شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 23:12 | بازدید : 203 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

سطری تازه در دلم جوانه می زند شاید این سطر تکرار دوباره با تو بودن باشد شاید ...!

 


لابه لاي برگه هاي شعر من ، يه گل خشک شده از تو يادگار

اين نشونه ي دل شکستمه ، که نشسته پاي تو به انتظار

 

نمي خوام دوباره از رفتن تو ، يه ترانه ي جديد بگم برات

يا که مثل نامه هاي آخرم ، بنويسم که مي خوام بشم فدات

 

آخه اين حرفا ديگه کهنه شده ، توو بساط شعر من جا نداره

دل من ميسوزه توي شعر من ، تو و من داره ولي ما نداره

 

ديگه رفتنت بهونم نميشه ، تا که حس شاعريم جون بگيره

نميگم يه عاشقم که عاقبت ، توي غربت ِ يه زندون مي ميره

 

ديگه جوهرو حروم نمي کنم ، دلنوشته هام پر از تازگيه

ديگه از شب نمي گم تب ندارم ، چون هنوزم قصد من زندگيه

 

پرده هاي رو به نورو ميکـَنم ، گرچه انتظار هنوزم با منه

دلمو ميدم به دست خالقي ، که دليل دوري تو تا منه

 

شايد اين عشق مجازي بوده نه؟ ، بعد چند سال به خدا فکر مي کنم

باورت نميشه اما چند شبه ، پاي سجاده دارم ذکر مي کنم

 

شاخه ي گلت هنوزم پيشمه ، اونو تقديم خدامون ميکنم

با يه عشق واقعي عزيز من ، پاي سجاده دعامون ميکنم

 

انتظاره تلخمو دور ميريزم ، انتظار واقعي به جاي اين

تو رو دوست دارم با عشق واقعيم ، عاشقي رنگ خدا نه اين زمين

 

 


حرمتي داري تو
قدر پهناي فلک!
عصمتي داري تو
قدر درياي کبود!
قدر هر بود ونبود!

پيش زيبايي تو
مژه توقيف شود
پيش رعنايي تو
دل پر از ديده شود
پيش شيدايي تو
دست و پا مي لرزد...
پس تو انصاف بده
من چگونه گويم:
«دوستت دارم من»!!!؟

 



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
متشکرم
پنج شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 23:11 | بازدید : 222 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

 

به‌خاطر بي‌توجهي‌ات از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي به‌ خودم توجه کنم و اعتمادبه‌نفسم را بالا ببرم.

 

به‌خاطر بي‌علاقگي‌ات از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي علايقم را بشناسم و آن‌ها را بارور کنم.

 

به‌خاطر بي‌تفاوتي‌ات از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي ارزش سخنانم را بدانم، علم خود را افزون و سخنانم را پربارتر کنم.
 
به‌خاطر منفي‌بافي‌ها و ايرادهايت از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي انرژي‌هاي مثبتم را افزايش دهم

و زيبايي‌ها را ببينم.

 

به‌خاطر بدي‌هايت از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي خوبي‌هاي ديگران را ببينم

و تا مي‌توانم، خوبي کنم.

 

به‌خاطر گله‌ها و شکايت‌هايت از تو متشکرم!

 

چون به من ياد دادي تا زنده‌ام، زندگي کنم.



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
**عشق وقسمت
پنج شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 23:5 | بازدید : 219 | نوشته ‌شده به دست ♥♥♥پسرک تنها♥♥♥ | ( نظرات )

چشمهایت زیباست،

طرحي از پاييز است

و از آن زيباتر،

از حيا لبريز است

تو و يك عالمه راز

من و دنياي نياز

تو و پرواز سر كوه بلند

من و پاهاي گره خورده به بند

تو برو چون كه مرا راهي نيست

در دلم عشق به فردايي نيست

تو برو، عشق در اينجا ننگ است

عشق از شيشه و پاسخ سنگ است

 

                                               

 

ای کاش می شـــد درد دلـــها را بگویــــم

                                    چون رفت بی همره، چه سود از دل بگویم؟

ای کــاش من پنهان نمی کـــردم ز آغـــاز

                                      حرفــی که بایــد می زدم دیگر شـــده راز

اکنون که بگذشت و گذشت آن روزگاران

                                       دیـــگر نمی آیــــــد بدست آن نوبهـــــاران

قسمت چنان شــد راه او از ما جـــدا شـد

                                      راهی که می شد یک طرف باشد، دو تا شد

اکنــون به لب لبخند، اما دل غمیـــن است

                                      خود کرده من بودم، نگو قسمت چنیـن است

 



:: برچسب‌ها: پیمان یارمحمدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 4